کتابخانه عمومی

کتابخانه عمومی

انسان کیست جز موجودی نگران، برخاسته از زمین وآرزومند اختران آسمان
کتابخانه عمومی

کتابخانه عمومی

انسان کیست جز موجودی نگران، برخاسته از زمین وآرزومند اختران آسمان

چشم دریایی تو شبتاب هر شعر و غزل

چشم دریایی تو شبتاب هر شعر و غزل 

من فدای چشم زیبای تو بودم از ازل

می توانی با لبانت نیمه شب مستم کنی 

لعل لبهای شرابت می دهد طعم عسل

با من ای آرام جان، کمتر بکن ناز و ادا 

عشوه هایت می کشاند پای دل را در گُسل

آنکه در دام نگاه تو در افتاده منم 

از چه می ترسی زمن؟ حیٌ علی خیرالعمل

من فقط محتاج آن لبخند زیبای توأم

لب فروبستی ز من، عشقم! نگاهی لااقل

خود نمی دانی و من آغشته ام با عشق تو 

می سپارم بوسه هایت را مگیر از این غزل