کتابخانه عمومی

کتابخانه عمومی

انسان کیست جز موجودی نگران، برخاسته از زمین وآرزومند اختران آسمان
کتابخانه عمومی

کتابخانه عمومی

انسان کیست جز موجودی نگران، برخاسته از زمین وآرزومند اختران آسمان

آخرای ساله 95

آخرای ساله
خیلی ها تاختن
خیلی ها باختن
خیلی ها سوختن
خیلی ها ساختن
خیلی ها نَفَس کشیدن
خیلی ها از نَفَس اُفتادن
خیلی ها مریض بودن حالا خوب شدن
خیلی ها خوب بودن الان بیمارَن
خیلی ها میخندیدن الان گریه میکنن
خیلی ها گریه میکردن الان میخندَن
خیلی ها نبودن حالا هستن
خیلی ها بودن حالا نیستن
خیلی ها اومدن
خیلی ها رفتن
اونایی که اومدن شاید همیشه نَمونَن
اما اونایی که رفتن برا همیشه رفتن
زندگی خیلی سخته
اما گاهی به سختیش می أَرزه
مهم نیست که دنیا خیلی نامرده
مهم اینه که ما مَرد باشیم
بیایْن قدر همو بدونیم
نذاریم از هم دور بمونیم

شعر هوشنگ ابتهاج

چه غریب ماندی ای دل 
نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری،
نه ز یار انتظاری

غم اگر به کوه گویم
بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی 
نتوان کشید باری...

هوشنگ_ابتهاج

شعری زیبا از فریدون مشیری

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،

نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو!

«دوستم داری»؟ را از من بسیار بپرس!

«دوستت دارم» را با من بسیار بگو.

فریدون_مشیری

چهارشنبه آخر سال

کم کم به آخر سال نزدیک می شویم...

استدعا دارم:

به جای خرید مواد منفجره چهارشنبه سوری،

یک دست لباس بخریم،
برای کودکی که،
با "حسرت"،

به دوستانش نگاه می کند...